شرایط خروج ازرکود اقتصادی:
قبل ازاینکه به بررسی علل رکود اقتصادی بپردازیم لازم است که
ابتدا تعاریفی دقیق از عرضه و تقاضا، رکودوتورم ، رشداقتصادی و نیزتوسعه اقتصادی ارائه شودتابتوان بتبع آن درخصوص خروج از رکود اقتصادی درشرایط گوناگون اظهار نظر شود.
اما باید به یاد داشت که عدم آگاهی ازعلم اقتصاد نه به صرف داشتن مدرک تحصیلی که به تجربه ثابت کرده کارائی چندانی نداشته وفقط بربی نظمی اقتصادی منتهی گردیده است.
باید اذعان شود که داشتن مدرک تحصیلی یک ضرورت است وتنها یک هدف نیست با مقایسه عملکرد بخش دولتی اقتصادکه جذب نیروی انسانی در آنها براساس مدرک تحصیلی ونیز دربخش خصوصی که درآن مهارت نیروی کار ملاک سنجش قرار می گیرد وهمچنین دربخش غیر دولتی که درآن از نیروی کار بهمرا داشتن مهارت مورد استفاده قرار می گیر به عیان می توان نتیجه گیری نمود که همواره بخش خصوصی ازبخش دولتی بیشتر ین سود را ازآن خود نموده است. ضمنا" بایستی اعتراف نمود که دربخش غیر دولتی بجهت بکارگیری همزمان علم ومهارت، می توان به پیشرفتهای بیشتری نائل گردید.
منظور ازداشتن آگاهی کامل از علوم اقتصادی آن است که به مفهوم بکارگیری عملی آن پی برده شود، تابتوان این مفاهیم علمی موثر واقع گردد.
اما اگر عامدا" یا از روی جهالت نتوان این علوم اقتصادی را اجرائی نمود ، مسلما" بجای شکوفائی اقتصادی ، بی نظمی وازهم گسیختگی اقتصادی را نظاره گر خواهیم بود.
برای نمونه اگر درروند طبیعی عرضه وتقاضا خللی ایجاد گردد و موازنه منطقی بین رکود وتورم ازهم گسیخته شود، سبب هروج مرج اقتصادی می گردد. مثلااگر با دستکاری سعی درکاهش نرخ تورم شود، شاهد رکود اقتصادی میشویم. زیرا کاهش تصنعی نرخ تورم منجر به رکود اقتصادی میشود.
عرضه وتقاضا: عرضه و تقاضا (به انگلیسی: Supply and demand) یک مدل اقتصادی میباشد که اثر قیمت را بر روی مقدار در بازار رقابتی بررسی میکند. قیمت بر روی مقدار تقاضا از طرف مصرفکنندگان و مقدار تولید از طرف عرضهکنندگان اثر میگذارد. در نتیجه اقتصاد در قیمت و مقدار به تعادل میرسد. سایر عوامل موثر در تعادل اقتصادی نیز در این مدل باعث تغییر تقاضا و عرضه میشوند.
مدل عرضه و تقاضا در واقع برای بازار رقابتی تنظیم شدهاست که در آن هیچ یک از خریداران و فروشندگان نمیتوانند اثر زیادی بر روی قیمت بگذارند، و قیمت به صورت یک دادهاست. مقدار تولید محصول توسط تولیدکننده و مقدار تقاضا توسط مصرفکننده، وابسته به قیمت محصول در بازار است. قانون عرضه میگوید که در ثابت بودن سایر شرایط مقدار عرضه وابسته به قیمت است و در قیمت بالاتر عرضه بیشتر و در قیمت پایینتر عرضه کمتر خواهد بود. و قانون تقاضا نیز میگوید با ثابت بودن سایر عوامل در قیمتهای بالا تقاضا کمتر و در قیمتهای پایین تقاضا بیشتر خواهد بود.
در بازار رقابتی قیمت تعادلی و مقدار تعادلی یک کالا با عرضه و تقاضای بازار برای آن کالا تعیین میشود. قیمت تعادلی یک کالا دقیقاً برابر با قیمتی است که مصرفکنندگان مقدار کالایی را که حاضرند در یک دوره زمانی خاص بخرند برابر با مقداری است که تولیدکنندگان آن کالا حاضرند عرضه کنند. در قیمتهای بالاتر کمبود تقاضا اتفاق و باعث مازاد عرضه میشود. این اضافه عرضه به قیمت فشار میآورد و باعث میشود که قیمت دوباره به سطح تعادلی بازگردد. در قیمتهای پایینتر نیز٬مقدار تقاضا از مقدار عرضه بیشتر میشود و باعث مازاد تقاضا میشود. این مازاد تقاضا باعث افزایش قیمت و در نتیجه بازگشت قیمت به اندازه قبل خود (قیمت تعادلی) میشود. پس از اینکه قیمت به تعادل رسید٬این قیمت میل به استمرار و باقیماندن دارد.
عرضه عبارتست از جریان کالا - خدمات به بازار برای برآوردن تقاضا. همچنین میتوان گفت:مقدار کالا و خدماتی است که تولید کنندگان حاضرند در قیمتهای مختلف در اختیار مصرف کنندگان قرار دهند. شایان ذکراست که عرضه بستگی به دو عامل دارد:
۱-درآمد
۲-هزینه تولید
همچنین با ثابت در نظرگرفتن بعضی عوامل در کوتاه مدت یک رابطه مثبت بین مقدار عرضه کالا یا خدمات و قیمت آن ایجاد میشود که به قانون عرضه شهرت دارد.
رکود اقتصادی: دوران رکود، دوران کسادی، بحران. تمام خصوصیات این دوره در مقابل دوران رواجی قرار دارد. حجم تولید و تجارت کاهش یافته مخصوصاً در مورد کالاهای بادوام حتی در مورد بعضی از آنها معمولاً حجم تولید به کم تر از حجم مصرف میرسد. عدم اشتغال هدایت میکند به پایین آمدن قیمت مزرعهها و کارایی بالای نیروی کار. نرخ بهره پایین میآید مگر در مواردی که ریسک بالا باشد. سایر هزینهها گرایش به کاهش داشته و هماهنگ با قیمت فروش خواهد بود.[۱]
تعاریف:
درنظر اول عبارت است از پیدا شدن «اضافه تولید» یعنی پرشدن بازار از کالاهائی که مشتریِ ندارد. وقتی در بازار مشتری نباشد و کالاها فروش نرود طبعاً تولیدکالاها نیز کاهش یافته و متوقف میشود و به دنبال آن تعطیلی کارخانهها و بیکاری وسیع و میلیونی کارگران پیش میآید که به نوبه خود فروش کالاها را باز هم دشوارتر کرده و بر عمق بحران میافزاید سیستم اعتباری سرمایه داری از کار باز میماند، بدهکاران توان پرداخت بدهی خود را در سر موعد از دست میدهند. بهای سهام شرکتها در بازار تنزل میکند، موسسات سرمایه داری یکی پس از دیگری ورشکست میشوند. بنا به تعریف رکود اقتصادی در چارچوب چرخه اقتصادی، دورهای را گویند که اقتصاد حالت انقباضی به خود میگیرد و کوچک میشود. به عبارت دیگر رشد اقتصادی در این دوره منفی است. این مدت معمولاً دو دوره ۳ ماهه پی درپی تعریف میشود.[۲]تعریف کلی تری که از رکود اقتصادی ارائه میشود عبارت است از پایین آمدن قابل توجه فعالیتها در کل اقتصاد که حداقل چند ماه به طول انجامد.[۳] اثرات رکود اقتصادی معمولاً به حدی است که در بخشهای مختلف اقتصاد از قبیل رشد تولید ناخالص داخلی، اشتغال، درآمدهای واقعی، تولید صنعتی و قیمتهای عمده و خرده فروشی قابل مشاهده است. رکود اقتصادی به علت پایین آمدن تقاضا به وجود میآید.[۴]
تفاوت کسادی ورونق اقتصادی:
سیرنزولی رشداقتصادی که برای چنددوره سهماهه ادامه یابد، نشاندهنده وضعیت"کسادی"اقتصادی است وهرگاه این دوره زمانی بیشترشود"رکود"اقتصادی نامیده میشود درموردی که رشداقتصادی برای مدتی آهسته اما غیرمنفی باشد اصطلاحاً به "توقف رکودی" معروف است. کسادی، رکودوتوقف رکودی رامعمولا تحت عنوان بحران مالی طبقهبندی نمیکنند زیرا ازمواردی هستند که علاوه بر بازارهای مالی سایربازارها راتحت تاثیر قرارمیدهند. بسیاری ازکارشناسان معتقدند که این مواردنیزتحت تاثیر بحرانهای مالی شکل گرفتهاند به عنوان مثال رکودعظیم اقتصادی دهه ۱۹۳۰درپی وقوع بحرانهای مالی مانند:هجوم بانکی، سقوط بازارسهام به وجودآمد. بحرانهای وامهای رهنی پرخطر و ترکیدگی حباب مسکن، درآمریکا وبرخی کشورهای دیگر رافراهم کرده است.[۵]